سلام ...
با دستی لرزان چندین و چند بار مینویسم و پاک میکنم ....
جایی دیگر بودم تمام آرشیوم را برداشتم و ترک خانه کردم تا جایی دیگر دوباره عطش نوشتنم را سیراب کنم اما ....
اما رنجور و خسته ، هفته ها صبر کردم تا شاید هوایش از سرم بپرد ...
از سرم پرید اما از دل و جانم نه !!!
بعد بالا و پایین و این ور و اون ور برای خانه جدید ، اینجا کوله ام را زمین گذاشتم ...
غریب است برایم بلاگفا آشنا بود اما !!!
مینویسم زندگی را به روایتی ساده!!!
باشد که تنها نمانم ....
مهربانو